وبلاگ ادمین

ادمین و دوستان

وبلاگ ادمین

ادمین و دوستان

آخرین نظرات
پیوندها

سلام , وقت بخیر

و ما ادراک ما لیلة القدر / لیلة القدر خیر من الف شهر

و تو چه می دانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است

 

تسلیت میگم ایام ضربت خوردن و شهادت امیر مومنان علی (ع) رو به همه همشهریای محترم و خوانندگان وبلاگ

دوست داشتم یه مطلب کامل در مورد این شبها واستون بذارم که کم سعادتیه من باعث شد اینطور نشه

ولی این دلیل نمیشه موقع دعاها و گریه هاتون یاد ادمین نباشین : )

 

خوب بریم سر مطلب خودمون : )

مطلب این سری در مورد طولانی شدن و کش دار شدن یه "اتفاق" هستش , من این اتفاقو کنکور در نظر گرفتم و بیشتر در اون مورد توضیح دادم , اما این مطلب فقط واسه بچه های کنکوری نیست

 

 

ماه پیش بچه های پیش دانشگاهی کنکور داشتن ,

دوران پیش دانشگاهی دوران کِش دار شدن فرصت , برای کنکور هستش , 

تا قبل کنکور امتحانارو یکی دو روز قبل میخوندی نمره هم میگرفتی ولی به پیش دانشگاهی که میرسی و بهت میگن نمره ها اهمیتی نداره (البته الان یکم بهتر شده تاثیر نمرات) همه چیزو به بهانه "کنکور مهم تره" ول میکنی!

نه که واسه کنکور تلاش نکنن اما تلاشی بی فایدس واسه خیلیا!

بیشتر توضیح میدم متوجه منظورم بشید : )

 

من یادمه زمان کنکور خودم همکلاسیامون از تابستون قبل روزی 10 - 11 ساعت مطالعه میکردن,

ولی این مقدار ساعت درس خوندن بدون ترشی (تفریح , سرگرمی و..) ! یه تایم فرسایشی بود که همه رو بعد از 2 ماه خسته میکرد

 

شما فک کنین روزی 10 ساعت درس بخونین بعد از دو ماه بهتون میگن هنوز مثلا 10 ماه دیگه تا کنکور وقت دارین! , آدم تو دلش خالی میشه : دی , والاا : ))

 

از 100 نفر بچه های کنکوری که از تابستون قبل شروع به خوندن با تایم 10 - 11 ساعت میکنن

80 نفرشو ضربه شدیدی میخورن ! , طوریکه علاوه بر اینکه کنکورو گند میزنن ! یکسال از زندگیشونم به سختی میگذره ! , حالا میگم چرا ..

 

اون 80 نفر (طبق آمار من : دی) بعد از چند ماه خسته از درس میشن و حتی دیده شده کلا رها میکنن ! , یعنی میذارن برای چند ماه بعد شروع کنن ! (استراحت 1-2 ماهه که معمولا به 7-8 ماهه تبدیل میشه ) , یا مثلا میان 10 ساعتو میرسونن به 1-2 ساعت , که اونم بدون بازده هستش و فقط وقتو میکُشن تا 2 ساعت تموم بشه !

 

ولی اون 20 نفر دیگه معمولا این تایمو تو این مدت چند ماه حفظ میکنن یا حداقل اینه که تغییر زیادی بهش نمیدن و بهترین رتبه ها هم واسه همین افراد هستش

 

اون 80 نفر بچه های بسیار مستعدی بودن (معمولا با معدل بالا) که تونستن خودشونو راضی کنن که قراره 10 ساعت درس بخونن اما خستگی باعث میشه ضربه بخورن

 

بچه ها عادت کردن ساعت زیادی رو درس بخونن و فورا امتحان بدن و نمره عالی بگیرن ! , اما کنکور نیاز داره که تایم بلند مدتی رو درس بخونی و بعد کنکور بدی ..

 

حتی یه عده نگه میدارن 1 ماه آخرو فقط یه نگاه میندازن و رتبه بهتری نسب به اون 80 نفر میگیرن!

چون این افراد کلا تو استراحت بودن ولی اون 80 نفر از نظر روحی بسیار ضعیف شدن! حتی اگه بار علمی بیشتری هم داشته باشن !

 

اشتباه برداشت نشه , اشتباه محضه اگه کنکورو نگه داریم واسه چند ماه آخر ! , بهترین حالت اینه که تابستون با بازده 4-5 ساعت بگذرونیم , دقت کنین نوشتم بازده یعنی 4-5 ساعت درس خوندن مفید

 

یکی از دلایلشم اینه که شما از درس فاصله نگیرین ! , خیلیا بعد از امتحانات نهایی کلا درسو میذارن کنار و میگن مثلا 4-5 ماه به کنکور شروع میکنم بِکوب میخونم : دی

برای این افراد (منم جز اینا بودم : دی) 4-5 ماه تبدیل میشه به 3-4 هفته به کنکور !!

حتی دیده شده فقط روز قبل کنکور شروع به زدن تستای اندیشه اسلامی میکنن : دی

یعنی در این حد : دی

 

البته من خودم 3 هفته قبل کنکور قصد کردم , هفته بعدشم شروع کردم : دی

بعضی کتابام از بس دست نخورده بود جلدشون به خاطر رسیدن بخار آب کپک زده بود !!

 

ولی انصافا همون دو هفته رو با برنامه خوندم و نتیجشم نسبت به اون 2 هفته مناسب بود

برنامم این بود فقط درسایی رو بخونم که پایه قوی تری دارم ! (اینو واسه بچه هایی نوشتم که قراره چند هفته آخرو بخونن فقط : دی)

ولی موقع کنکور دادنم خیلی ناجور بود باید میدیدین منو : دی

درسایی که نخونده بودم خیلی داغون بود , مثلا

بین 45 سوال ریاضی میگشتم ببینم کدوم به چشمم آشناست : دی

اصا یه وضی : دی

همونا رو زدم 15 درصد شد : ))

 

 

ولی اونایی که خوندم خیلی خوب بود , مثلا من فیزیک 3 و یک رو خوندم و هر چی سوال داشتو زدم همشم درست در اومد , شیمی هم تقریبا همین مدلی بود ولی چون حجم شیمی زیاد بود واسه خوندنش سخت شد , منم که چند هفته فقط فرصت داشتم واسه همین کلی از شیمی نخونده موند

 

شما الان فک کنین 3 هفته مونده به کنکور میخواین امتحان بدین , بعضی درسا آسونن اما زمان نیست! فقط میگین کاش حداقل 2 هفته قبل تر شروع میکردم !

اینارو میگم بدونین اگه میخواین روش منو انجام بدین بهتره زودتر از من شروع کنین ! , سر کنکور حرصت میگیره و حسرت میخورین : دی

 

فقط کنکور نیست که با طولانی شدن زمان فرار رسیدنش افرادی اذیت میشن ,

بیشتر توضیح میدم واستون : )

 

حسین پناهی رو میشناسین؟ نه؟ واقعا : دی

اشکال نداره گوگل سرچ کنین : ))

 

ایشون یه آرتیست و یه عارف به تمام معنا هستن که اکثر قریب به یقین میشناسین ایشونو

 

یه حرف قشنگی دارن که میگن :

" حقیقت این است , فرودگاه ها , بوسه های بیشتری از سالن های عروسی به خود دیده اند !

و دیوار بیماستان ها بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند !

به راستی چرا اینگونه ایم ؟!

همه چیز را موکول میکنیم به زمانی که چیزی در حال از دست رفتن است! "

 

یعنی مرده پرستی رو دوست داشتن , یعنی دقیقه نود رو دوست داشتن ! ,

دقیقه نود واسه اهداف کوتاه مدت گاهی اوقات جواب میده

 

اما خدا روزی رو نیاره که مثله کنکور این نود دقیقه بخواد چند ماه بشه !

شما همین مثال جناب پناهی رو دقت کنین ! ,

ایشون گفتن تو فرودگاه کلی بوسه خداحافظی صورت میگیره و درستشم همینه ,

ممکنه کلی خاطره خوب و بد با میهمانتون داشته باشین و حالا با رفتنش بیشتر بغضتون بگیره و ناراحت باشین

 

اما زمانی این "اتفاق" آزاردهندست که فرضا مهمونتون سری اول میره فرودگاه

بعد از کلی خداحافظی و ناراحتی و بغض و بوس ها فراوان : دی بنده خدا دلش نمیاد بره و میمونه : |

روز بعدش دوباره دلش میخواد بره و شما هم به این هوا :دی باهاش میرین فرودگاه و دوباره روبوسی و.. و باز ایشون از رفتن پشیمون میشه !!!

دفعه سوم , چهارم و..

به نظرتون دفعه پنجم وقتی ایشون داره میره شما باهاش رو بوسی میکنین؟ : دی

 

این کش دار شدن زمان فقط واسه کنکوریای پارسال نیست

پس خودتونو بالاتر از اونا نبینین و از الان برنامه منظم داشته باشین ,

تا 3-4 ماه قبل کنکور فقط به خاطر اینکه روال کارو از دست ندین درس بخونین کم اما با بازده خوب , رتبه ی شما تو همون 3 - 4 ماه آخر تعیین میشه پس بهتره پر فشار درس خوندنو شروع نکنین

 

 

امیدوارم مفید باشه , سحر خوش : )

سلام, وقت بخیر : )

حال و احوال خوبه؟ بده؟ ایشاا.. که خوب باشه 

ولی اگه بده کامنت بذار راهنمایی که نه ولی دلداریت میتونیم بدیم همشهری : ) ,

خوب بریم سَرِ دَرسِ امروز : دی

 

شنیدین میگن لقمه پر چربیه؟ : دی , یا میگن یه آشی بپزم یه وجب روغن داشته باشه : دی

این وسط روغن و چربی , بزرگ و هنگفت معنی میشن , ولی تو عمقشون یه معنی بی ارزش هم دارن

چی گفتم اصا : دی

 

مثلا لقمه پر چربیه معمولا واسه یه پول خیلی زیادی میگن که قراره مفتکی یا با زحمت کم بدست بیاد , پول زیاد - زحمت کم !

یا مثلا آش با یه وجب روغنو هیچکس نمیخوره اما معنی بزرگی به خودش میگیره

 

کلی مثال زدم هنوز نفهمیدی واقعا ؟ : دی

خوب مشکلی نیست ادامه بحثو بخون : )

 

یه مدل عشق تازگیا داره شکل میگیره , مثلا عشق بعضی دختر خانوما به فوتبالیستا , خوانندگان , احسان علیخانی : دی و..

حتی در مواردی دیده میشه طرف شوهر داره , نامزد کرده یا .. ولی بازم یکی از عشقاشو مثلا فلان فوتبالیست میدونه !

نمیخوایم سر اینکه شوهر , نامزد یا .. چقدر میتونه عصبانی بشه و کینه به دل بگیره صحبت کنیم!

 

بحثمون سر اینه که اصا چرا همچین چیزی بوجود میاد؟ حتما یه نیازی برای دختر خانوم ایجاد شده که همچین عشقیو برای خودش ساخته؟

 

همه ما آدما یه ذات حسود , برتری خواه و هر اسمی که شما بخواین روش بزارید, داریم

 

واسه اینکه اینو درک کنین به این فک کنین که یه ماشین وارداتی که هیچکس نداشته واسه خودتون میخرین (پولش با من : دی) , همه مردم شما رو به خاطر اون ماشین میشناسن , بگو خوب ؟ : دی

حالا فرض کنین بچه همسایه !! پیدا میشه و عین همونو میخره ! , دیگه شما متمایز نیستین!

 

مورد عذاب آور ترش فرض کنید شما یه مغازه پر درآمد دارین و اینو همه مردم شهر میدونن , حالا یکی پیدا میشه عین مغازه شمارو دقیقا کنار شما میزنه !!!!

 

این ذات حسود ما وقتی گسترش زیاد بشه برای هر چیزی دوست داره شما برتر باشین!

همین باعث میشه استقلالی بشیم یا پرسپولیسی , که مثلا اگه پرسولیسی بودیم و استقلالو شیشتایی کردیم بریم پزشو تو وبلاگ بدیم که مثلا تیم من!! (تیمی که من انتخاب کردم , تیمی که از نظر من بهتره! - انتخاب من ! , نظر من ! به این عبارتا دقت کنین) تیم شما رو شیشتا زد !

یا استقلالیا بگن 4 تا زد ! (واسه اینکه طرفدارای استقلال ناراحت نشن یه وقت : دی)

همین حسادت وقتی گسترش زیادتر بشه میرسه به علاقه مندی به بازیکنان!

 

یا مثلا یه آهنگی گوش میدیم خوشمون میاد , واسه اینکه به بقیه بفهمونیم سلیقمون بهتره ! , از اون خواننده حمایت میکنیم (و الا بچه بابامون که نیست : دی)

 

( تو نمی فهمی , فقط من میتونم انجامش بدم , حرف من همیشه درست تر! بوده , امتحانش نکن چون نمیتونی , این بدردت نمیخوره , بوووق موقع رانندگی! و.. ) همه اینا بعضی وقتا دلیلشون خودبرتر بینی ماست (شیر و دوغ هم موجود است : دی)

 

همیشه چیز بدی نیست , باعث پیشرفت میشه , بیشتر انگیزه های ما بر میگرده به همین ذات خود پرستمون اما وقتی از حد بگذره واقعا ضربه میزنه !

 

طرف میره خواستگاری , پدر مادرا میگن شما برین با هم اون طرف صحبتاتونو بکنین , تا بیشتر آشنا بشین , آقا بر میگرده میگه شما به چیا علاقه دارین , خانم میفرماین وااای من عاشق ریش پیکه بازیکن بارسلونام : دی , خیلی بهش میاد ! (اینا مثه تیر میمونه به قلب آقا دوماد!)

سلیقتونو با نقاشیایی که خودتون کشیدین به رخ بکشین , با بافتنی مثلا : دی ,

اگه بگین ریش پیکه رو دوست دارم , یا مثلا وسط صحبتتون انگلیسی بپرونین ! یا مثلا از لباسای مد دیروز حرف بزنین , دوماد فک میکنه چقد امروزیه؟؟ اصلا !

 

خوب دیگه زیاد حرف زدم , فقط یه نکته ممکنه بیشتر مثالا ضد خانوما باشه , اصلا دلیل خوبی واسه آقایون نیست که بخوان از این موضوع شروع به خود برتر بینی کنن !

فقط از این جهت اینطور مثالایی زدم چون خودم به عنوان آقا میتونم حالا مردارو درک کنم که از چه چیزایی ممکنه بدشون بیاد و اذیت بشن , اما نسبت به خانوما شناختی ندارم , حالا اگه شما خانومای محترم لطف کنین بگین از چیه آقایون بدتون میاد کمک بزرگی به رابطه مردان و زنان میکنین : دی

 

سحر خوش : )

سلام, وقتتون بخیر : )

یه مدت نبودم شما هم استراحت کنین یکم : دی

بهم خیلی لطف دارین ممنون از همتون : )

 

من مطالبو بیشتر رو اتفاقات دورو برم نوشتم اینم همینطوریه قاعدتا 

این مطلبم به چیزای زیادی ربط داره مخصوصا رفتار پدرم نسبت به خودم : )

 

اول بذارید بگم بابای خودم چجوریه , یکم آشنا بشین : دی

ایشون حدودا 45 سالشون هستش, 2-3 سال دیگه بازنشست آموزش و پرورش میشن,

مقطع ابتدایی درس میدن, 4 تا بچه گُل بزرگ کردن , که یکیشون منم : دی

 

حقیقتا بابای خوبی دارم , خدارو شکر, نصف کارای پدر خودمو واسه بچه هام انجام بدم

بچه هام خوشبخت میشن!

 

به نظر من بابا شدن خیلی سخت میتونه باشه! , فک کن مثلا پسر من با دختر صالح : دی

دوست بشن بعد من بیام بگم اینکارا خوب نیست, چرا همچین کاری کردی؟, یه سیلی ام بزنم!!

 

همه اینا به کنار , تو دلم میدونم جوونی خودم با فلانی دوست بودم!! ,

حتی چند درجه بدتر از پسرمو دختر صالح!!

به نظرتون زجر آور نیست؟ بزنی تو گوش بچت در حالی که خودت اونکارو انجام دادی!

 

نمیدونم مطلبو تونستم برسونم یا نه , اما بابا شدن یا مامان شدن فقط بعد اینکه بچه دنیا اومد

شروع نمیشه , باید قبل بچه دار شدن شرایط پدر بودنو درک کنی, باید بفهمی اگه الان داری با دختر همسایه دوست میشی فردا اگه بچه خودت (دخترت یا پسرت!) اینکارو انجام بده تو چه شرایطی قرار میگیری؟, رفتارت نسبت به اون چیه؟

 

همش مثال دختر همسایه رو زدم : دی , 

چیزای دیگه ای ام هست , مثلا بعضی آقا پسرا تو رنج 13-14 سالگی عادت کردن ماشین بابارو موقع خواب 2در کنن : دی , بعد اینکه بابا میفهمه و یه حرفی بهشون میزنه کلی ناراحت میشن

 

یا مثلا بعضی دختر خانوما اجازه بیرون رفتن با دوستاشون تو سن جوونی یا نوجوونی ندارن

بعضی وقتام که اینکارو پنهونی انجام میدن (مثلا موقع امتحانات پایان ترم که بچه ها امتحان میدنو بر میگردن خونه!) و پدر یا مادرشون میفهمن , دعوا و..

 

گفتن نداره بعضی چیزا ! , ولی حق دارن , مثلا اون آقا پسری که ماشینو برمیداره بدون گواهینامه , حتما تو خیابون براش پیش اومده که نزدیک بوده تصادف کنه ولی بخیر گذشته!

 

یا اون دختر خانومی که پنهونی با دوستاشون رفتن بیرون (حتی بدون نیت بد و مثلا برای خوردن یه بستنی کنار دوستان) خیلی خوب میدونن که بعضی پسرا منتظر همچین سوژه هایی هستن!

چند تا دختر بچه (یا دختر جوون!) که معمولا وقتی چندتا دختر با هم یه جا جمع میشن بلند خندیدن , تیکه انداختن و.. خیلی عادی میشه چون گروهی هستن , این در شرایطیه که موقعی که تنها تو خیابون هستن خجالت میکشن سرشونو بلند کنن موقع راه رفتن!

 

(یه نکته رو لازمه اینجا بگم , ببینین الان شرایط جامعه ما میگه روابط دختر پسر عرف جامعه نیست ,

پس مثالایی که زدم فقط مربوط به خودمونه, چیزی که الان هست!)

 

همه اینا وقتیه که بچمون ندونه که چه کارایی انجام دادیم ! , و فقط خودمون خود خوری کنیم!

حالا یک درصد فک کنین بچتون دفتر خاطرات شمارو خونده , میدونه چه کارایی کردین و..

 

همه ما یه روز پدر یا مادر میشیم (اگر خدا بخواد!) , بهتره قبل از اینکه این محصولو ایجاد کنیم , آفات اطرافشو از الان پاک کنیم ! , نسازیم !

 

از همین الان بابا بشیم : دی , مامان بشین!

 

زیاد حرف زدم : دی , به یکی از بچه ها قول دادم سحر مطلب بذارم  حتما, زودتر میذارم اگه دید سورپرایز باشه واسش : )))

 

شبتون خوش : )

سلام , وقت بخیر : )

 

داشتم فک میکردم که قراره آینده واسه من چطوری باشه؟ , قراره این چند سال باقیمونده عمرو چطوری بگذرونم؟ چند تا بچه قراره داشته باشم؟ : دی , زندگیم چه مدلیه؟ و..

 

دوست دارم یه زندگی ساده داشته باشم , خونه ساده , یه همسر خوب , 2 تا یا 3 تا بچه مثلا : ))) , یه پسر دو تا دختر : )

به نظرم دور از همه زندگی کنیم خیلی بهتره , نه آشنایی باشه که به زندگی هم حسادت کنیم , 

نه مزاحمی که مدام تو زندگیمون دخالت کنن , آرامش مطلق هر چند دست نیافتنیه !

 

خیانتی تو کارمون نباشه , من برای خونوادم باشم اونا هم برای من

خانومم چشمش به در باشه من از سر کار بیام , دقدقمون بچه هامون باشن

کارای خونه با خانومم کارای بیرونم من انجام بدم , به همم کمک کنیم بعضی وقتا کارا عقب نیفته : ))

 

آخر هفته ها رو بریم یه جای خوش آب و هوا , مسافرت زیاد بریم

 

گفتن این چیزا یخورده خیالی شاید به نظر بیاد مثلا یه فیلم هندی رو در نظر بگیرین طرف با عشقش زندگی میکنه , مرده به سختی کار میکنه چندرغاز پول کارگریشو با عشق با هم خرج میکنن, از اینورم 

ما به عنوان مخاطب اون فیلم به حال اونا حسادت میکنیم! , در صورتی که الان خیلیامون این زندگی رو داریم! , حتی خیلی خیلی بهتر از این , ولی قانع نیستیم!

 

آقا واسه خانوم خونه یه دستبند نقره میگیره خانوم خونه کلی خوشحال میشه ولی فرداش تو یه مجلس دست خواهرش مثلا دستبند طلا میبینه , کل خوشحالیش از بین میره , تازه کلی غصه به دلش اضافه میشه , در حدی که آقاهه دستبند نقره رو نمیگرفت شاید غم دل خانمش کمتر میشد با دیدن اون دستبند طلا! , 

 

ما قراره برای کی زندگی کنیم؟ 

 

 

همین دیگه : دی , روزتون خوش : )

 

سلام, وقتتون بخیر : )

حال و احوال؟ احوال و حال؟ احوال حال و؟ و حال احوال؟ : دی

 

باور کنید نمی خوام دیگه نصیحت کنم : )))

 

قراره تو این پست یکم بیشتر ادمینو بشناسید : دی

وبلاگ خودمه دیگه , اصا دوست دارم : دی

نمیدونم مطلب چند روز پیشو خوندین یا نه؟ خاطرات ادمین

این مطلب تکمیل کننده همون مطلب "خاطرات ادمین" هستش

 

یکی بود یکی نبود : )))

زیر گنبد کبود یه ادمینی نشسته بود : دی

 

اول بذارید بگم ادمین یعنی چی اصا؟ : ) , البته بیشتر بچه ها میدونن واسه اونایی که نمیدونن : )

ادمین admin به معنی مدیر هستش , شاید administrator بیشتر به گوشتون خورده باشه

خیلیا ازم میپرسن مثلا تو سایت فلانی یه ادمین هست اونم شمایین : دی

خوب دیگه فک کنم جوابش مشخص باشه الان , هر سایتی ادمینی داره واسه خودش : )

 

اسم و فامیل منو میتونین زیر همین مطالب به عنوان نویسنده ببینین : ) آپدیت سال98 : اسم و فامیل حذف شد :)

من متولد اولین روز , آخرین ماه سال هستم (اگه گفتین چه روزی؟ : دی)

21 سالم تموم شده و 22 هم حدود 4-5 ماهش رفت بَر باد : دی

این آقایی که این پایین هستن همون ادمین خودمونه : )

 

آپدیت سال98 : تصویر حذف شد :)

 

تویه خانواده فرهنگی بزرگ شدم, از طرف مادرم اصالتا خوزستانی - خراسانی ام و از طرف پدرم خراسانی ام , 

 

دوران ابتدایی و راهنمایی با مکبری مسجد محلمون و رتبه های مختلف احکام و.. گذشت

حتی بعد از دوران راهنمایی خواستم برم طلبگی بخونم پدر گرام نذاشت : دی

 

رشته دبیرستانم ریاضی بود , نمونه دولتی درس خوندم , معدل دیپلمم 19 شد دقیقا : )

پیش دانشگاهی با اینکه رتبم بد نشد کلا انتخاب رشته نکردم و یکسال پشت کنکور در جا زدم

 

الان ترم 5 مهندسی صنایع میخونم (بزرگترین معضل بچه های مهندسی صنایع اینه که مهندسی صنایع با صنایع غذایی از زمین تا زیر زمین فرق داره اشتباه نگیرین باز این هزار بار : دی , اونا کارشون با مواد غذایی هستش ما کارمون با کارخونه و کارگر و دستگاه های صنعتی و.. )

 

دوران راهنمایی بعضی وقتا داستان مینوشتم (تفریحی) , اواخر دبیرستان چند تایی شعر نوشتم و کم کم به مناسبتای مختلف اینکارو کردم و یخورده با این موضوع آشنا شدم و زمانی که احساساتم فوران میکنه شعر مینویسم : ))

 

آدم نرمالی نیستم, بعضی وقتا خیلی خوبم بعضی وقتا بد! , شاید به خاطر "انتظار زیادی که از اطرافیانم دارم" یا "زود رنج بودنم" باشه که تبدیل به "بد" میشم : )

 

از سیگار و قلیون متنفرم , حتی بوی دودم اذیتم میکنه چه برسه به خودشون

 

به فال اعتقاد زیادی ندارم اما تو فال ماه تولدم اینطوری گفته مردان اسفند

 

مورد علاقه هام :

ورزش : فوتبال , فوتسال , هاپکیدو : دی , پینگ پنگ , شطرنج

غذا : فقط ماکارونی : )

تیم : منچستر یونایتد

خواننده : بیشتر خواننده های پاپ رو گوش میدم و دوست دارم

درس : فیزیک

 

احتمالا دیگه پستی در مورد "خودم" نداشته باشیم اگه سوالی مونده داخل کامنتا بپرسید تا حد امکان جواب میدم که کلا این موضوعو تمومش کنیم : ))

 

سحریتون نوش و خوش : )

 

سلام , وقت بخیر : )

 

ماه رمضونه حیفم اومد فقط یک پست واسش داشته باشیم ,

 

بیشتر واسه افرادیه که روزه میگیرن , اگه به هر دلیلی روزه نمیگیرین بازم این مطلبو بخونید حداقلش اینه که به اعضای خونوادتون منتقل میکنید

 

بهتره فاصله بین افطار تا سحرو استراحت کنید , خیلی از فعالیتای اساسی بدن تو این تایم خوابتون صورت میگیره , و با شب بیداری احتمالا اثر این فعالیت ها کاهش پیدا میکنه و زیاد مناسب نیست

بیشتر ترشحات غدد تو این تایم هست

 

بعد از سحری حتما مسواک بزنید , هر ذره ای که داخل دهانتون بمونه باعث افزایش بوی بد دهان میشه,

سبزی های معطر میتونه کمکتون کنه واسه کاهش بوی بد دهان اما بهترین کار اینه که دهانو دندونارو به بهترین شکل تمیز کنید

 

یه مشکل شایع دیگه تو این ماه تشنگی بدن هستش, اگه دقت کرده باشید هر چی آب سرد بیشتر استفاده کنید تشنگی بیشتر میشه, و بر عکسش چای (که معمولا گرم استفاده میشه) تا حد زیادی تشنگی رو رفع میکنه

از این قسمت تجربه خود منه و حتی از نظر پزشکی میتونه مشکل ساز باشه 

من بعد سحری معمولا یه لیوان آب جوش (ولرم مایل به گرم) میخورم که همین یک لیوان به نظر خودم تا افطار تشنگی رو رفع میکنه (قبلا چای میخوردم منتها ضرر چای بعد غذا خیلی زیاده واسه همین ترک کردم : دی)

فقط یه نکته اونم اینکه تا میتونید سحری رو نیم ساعتی قبل اذون بخورید و نزدیک اذون اون لیوان آب جوشو مصرف کنید (بعد از مسواک) تا به این شکل از ضرر آب بعد غذا تا حد زیادی جلوگیری کنید

 

در صورتی که بی حالی بهتون دست داد دوش آب سرد خیلی کمکتون میکنه, اگه بد اخلاق شدین بازم دوش آب سرد روحیه رو تقویت میکنه : ) (مواظب باشین خودتونو به سرما ندین باز : دی)

 

موقع حرف زدن و مخصوصا نماز خوندن سعی کنید "دم" نفستونو با بینی انجام بدید, زمانی که نفسو با دهان میگیرین "دم" , هوا وارد دهانتون میشه و باعث خشکی دهان میشه, و ممکنه تا افطار اذیت بشید

 

افطار با خرما , هم باعث تقویت بدن میشه و هم قند خونو تنظیم میکنه, خرما رو از دست ندید!

 

آخرین نکته هم اینکه سر سفره دست راستتونو بذارید روی قلبتون, بعد منو دعا کنین : دی

سحریتون خوش : )

 

سلام : ) , وقتتون بخیر باشه : )

تا اینجا شانسی - شانسی آوردیم جلو وبلاگو, بقیشو خدا بخیر کنه : دی

 

الان افتادم رو دور نصیحت : دی , تا تنور گرمه میخوام بازم نونو بچسبونم : )))

مطلب این سری در مورد حرفای مخفیانست (کبری 11 : دی) ,

 

اساسا (:دی) حرفای مخفی دو نوعن بعضیا خوبن بعضیا خیلی بدن : دی

یکم که فک کنین متوجه میشین حرف مخفی خوب, نداریم زیاد : دی , یعنی جَو یه طوریه که اسم حرف مخفیانه که میاد یادِ در گوشی حرف زدنو نگاهای چپ چپ میفتیم : )

 

اول از بد شروع کنیم که داستانمون آخرش خوب تموم شه : دی

یه نوع خیلی ساده حرف مخفیانه همین خصوصی چتروم خودمونه : دی

خیلی قرارای مخفیانه بین بچه ها گذاشته میشه (مخفی از پدر مادراشون مثلا)

 

اول بذارین اینو بگم بعد ادامه بحثمون : )

کلا قرار گذاشتن دختر و پسر مشکل سازه , بگین واسه چی؟ : دی نه دِ بگین دیگه : دی

 

حالت اولش اینه که دختر خانوم و آقا پسرمون همو میبینن (از قبل شناخت زیادی از هم ندارید!)

خوب به هر دلیلی ممکنه رابطتون شکر آب بشه و بهم بخوره , چون پسرا زیاد واسشون فرقی نداره کسی بفهمه با دختر رابطه داشته ممکنه دختر خانومو اذیت کنه و گاهی اوقات دیده شده سو استفاده میکنن (تهدید به لو دادن رابطه و..) و ممکنه برای ازدواج آینده دختر خانوم مشکل پیش بیاد , مثلا دومادمون بفهمه دختر خانوم رابطه داشته قبلا و..

 

حالت دوم اینه که یه رابطه عمیق بین شما پیش میاد و تصمیم به ازدواج میگیرن (نهایت علاقه !)

خوب بعد یه مدت که بهم عادت کردین تا تقی به توقی بخوره آقا پسر بهتون میگه تو از اول خراب بودی (مثلنااا : دی) یادته با من قرار گذاشتی؟ یادته فلان یادته فلان و...!

 

بهترین حالتش اینه که اگر قراری میذارید (وقتی حالت دوم براتون پیش میاد , حالت اول کلا کنسله از نظر من حداقل) یکی از اعضای خونواده مطلع باشه , قرار اونم در حد چند لحظه واسه دیدن هم و اینکه مطمئن باشین طرف قصدش ازدواجه  (هر چی بیشتر سخت گیری کنید واسه آیندتون بهتره !)

 

خوب این از خصوصی چتروم : دی

حرفای مخفیانه دیگم زیاد داریم : )))

مثلا سر امتحان : دی , زمان بازی کردن اسم فامیل : دی و..

 

به جاهای خوبش رسیدیم : ))

شاید زیاد دیده باشین پشت کامیونا کلی جمله نوشتن , اینا یه جور جمله های مخفیانن که به همه راننده های پشت سر گفته میشه : ))

 

- عاشق بی انتظار مادر

- علم بهتر است یا ثروت؟ ، هیچکدام فقط ذره ای معرفت !

- به مد پوشان بگویید آخرین مد کفن است

- تند رفتن که نشد مردی , عشق است که برگردی

- منم یه روز بزرگ میشم

- داداش جان به خاطر اشک مادر یواش!

- برگ از درخت خسته می شه پاییز فقط یه بهانه است

- دنبالم نیا آواره میشی

- از بس خوردم مرغ و پلو ، آخر شدم مارکوپولو

- اسیرتم ولی آزاد !

بوق نزن شاگردم خوابه!!

- بخاطر دلم ولم !

- دلمو دادم بری باهاش حال کنی ،  نه که بری جیگرکی بازکنی !!

- ای آسمون کبود ، واسه همه بود واسه ما نبود؟؟؟؟

- هندونه بده قاچ کنیم ، لوپتو بده ماچ کنیم !

- دنیا همه هیچ و زندگانی همه هیچ  ، ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

- به درویشی قناعت کن که سلطانی خطر دارد

 

این جمله ها خیلی موثرن از جنبه های مختلف, مثلا از خستگی راننده های پشت سر یخورده جلوگیری میکنه , یه جور دیوار نویسی هم حساب میشن : )

معمولا هم جمله های تاثیر گذاری هستن یعنی باعث میشه بعضی راننده ها زمان رانندگی بهشون فک کنن که از این نظرم تاثیر گذارن : )

 

مخفیانه های خوب دیگم هستن, بازم مثل جمله های مخفیانه سر امتحان منتها مخاطبمون به جای رفقا , خداست : ))

 

بعضی حرفای مخفیانه حتی مخاطبم نداره : دی , یه طورایی هم گوینده خودمونیم هم شنونده : )

کاش اینکارو میکردم! , کاش ..

اگه اینطوری میشد , اگه ..

میرم بهش میگم , میدم دهنشو سـ .. : دی

 

این مدلی مثلا : )

حرفامو زدم طولانیش نکنم دیگه : دی

سحری , افطاری , سر نماز و.. ما رو هم دعا کنین شاید فرجی شد مطالب وبلاگ بهتری براتون گذاشتم از این وضعیت در بیاین : دی

 

سحر خوش : )

 

سلام, وقت بخیر : )

 

هلپ که میدونین چیه؟ نمیدونین؟؟؟؟ نچ نچ اصلا خارجیتون خوب نیستااا : دی

منم بهتون نمیگم تا دفعه ی دیگه که گفتن تابستونو برین کلاس خارجی : دی نگید ولش کن : ))

 

از شوخی رد شیم : دی

موضوع این سری در مورد کمک کردنه , می خوایم ببینیم کمک کردن چقد رویه روحیمون : دی تاثیر داره , و چقد باعث دردسر واسمون میتونه بشه : )

 

چند وقت پیش یه خبر تو نت دست به دست شد , داستان از این قرار بود که طرف با خانومش تو اتوبان که ظاهرا شب هم بوده داشتن میرفتن بعد کنار اتوبان (جای پرتی بوده ,نزدیک قبرستون هم بوده!) یه ماشینو دیدن که خراب شده و خواستن کمک کنن , پیاده شدن از ماشین همانا , ریختن چند نفر (ظاهرا اتباع افغانی بودن) سر آقا همانا , و بدتر از همه تجاوز مقابل چشمان آقا و فیلم گرفتن از جنابت همانا :|

 

گناه این خانوم و آقا که ممکنه کل زندگیشون به خاطر اون اتفاق نابود بشه چیه؟

کمک کردن؟؟

 

بحث زیادی ناراحت کننده شد : | , بذار یه خاطره از خودم واستون بگم : )))

من یادمه کوچیک تر (خیلی کوچیک : دی) که بودم موقعه سفره جمع کردن بعضی وقتا تو حالم بود میرفتم یه کاسه هم من میبردم تو آشپز خونه : ))) , به نظرتون دلیل این همه کمک من چی بود؟؟؟ : دی , فقط واسه اینکه آخر که سفره جمع میشه مامانم بهم بگه دستت درد نکنه رضا جان خیر ببینی : ))) , این جمله برام با بستنی قیفی برابری میکرد : )))

 

مثلا مهمونم داشته باشین بعد ازت تعریف کنن : )))) , تازه تصور کنین مثلا پسر اقوامتون مسابقات رباتیک نونهالان جهان اول شده (جایزشم مثلا اباما داده بهش : دی) بعد پدر و مادرش میان ازش تعریف میکنن بعد تو اون صحنه من میرفتم کاسه میبردم : )))))))))

 

اینم از انگیزه های کمک کردن : )))

 

آقایون به این مورد باید توجه زیادی کنن (مورد پایین : دی)

آقاهه که خیلی آدم خوبیه (مثلا زن داره : دی) خسته و کوفته داره از سر کار میاد بعد وسط راه یه پیرزنیو میبینه که مطمئنه 1-2 ساعت دیگه ماشین گیرش نمیاد ,

وایمیسته سوارش میکنه و میرسونتش,

با این تصور که کار خوبی انجام داده خوشحال و خندان بر میگرده خونه ! ,

بعد با ملاقه خانومش مواجه میشه که در حال برخورد به سرش هست : دی, میپرسه خانوم چی شده عوض خسته نباشید گفتنته؟؟ : )) ,

خانوم میگه: زن اصغرا دیدتت یه دختر 18 ساله رو سوار ماشینت کردی تو خیابون با هم دور میزدین

, مرد :| اصغر آقا : )))) پیرزن O-o 

 

کار به طلاق و طلاق کشی میکشه و.. : ))

الان تقصیر خانومست؟ یا آقاهست؟ یا زن اصغر آقا؟ : دی

 

به نظر من مشکل اول به خاطر زن اصغر آقاست : ) , گفتن نداره دیگه, چیکار داری زندگی مردم دخالت میکنی؟؟ هااا؟؟ : دی

 

دوم به خاطر آقاست, بعضی از کمک کردنارو نباید انجام بدیم,

یا اگه دردسر ساز شد مسئولیتشو به عهده بگیریم ! ,

مثلا آقا میتونه خانومشو ببره پیش همون پیرزنه و واسش توضیح بده یا یه طور قانعش کنه , راه دوم اینکه کمک کردنشو تنظیم کنه : ) ,

مثلا وقتی بچه خودش داخل ماشینه به پیرزنا کمک کنه : دی که بعد واسش داستان نشه : )

 

مقصر آخر هم خانومه , بیچاره خبر نداشته که داستان چی بوده ولی نباید زود قضاوت میکرد در مورد آدما 

بعضی وقتا بعضی چیزارو حتی با چشمم که میبینی نباید باور کنی : )

 

وبلاگ داره به سمت کلید اسرار میتازه : )))))

 

قبل کمک کردنمون یکم فک کنیم, ممکنه ارزش از دست دادن بعضی چیزارو نداشته باشه

 

ظهرتون بخیر : )

 

سلام, وقتتون بخیر : )

 

قبل از هر چیزی بگم که نیاز نیست کسی مال من باشه : دی ,

 

"مال هم باشیم" میتونه بین یه زن و شوهر باشه , میتونه بین برادر و خواهر باشه , 

پدر و دختر و.. باشه , این از این : دی

 

مطلب دوم اینکه ممکنه این حرفا با آزادی شخصی برای هر نفر تناقض داشته باشه , ولی به شما بستگی داره که این آزادی رو به چه قیمتی بخواین , (همینطوری ادامه بدم یونیسف از من دعوت میکنه واسه سخن رانی : دی)

 

بعضی چیزا هست که آقا از خانوم میخواد اما به زبون نمیاره : دی , در واقع انتظار داره همسرش اینو بدونه و خود به خود رعایتشون کنه : دی (اینجورین دیگه : دی)

 

جلوی جمع مخصوصا اگه غریبم داره بلند بلند خندیدن (شخصیت خانوم جلو آقا له شده حساب کنید!),

 

وقتی یکی از دوستای آقا میاد خونه همسرش چادر داره ولی زیر چادر رو سری نداره و مثلا موقع درست کردن چادر .. (در مورد همه مردا صدق نمیکنه اما دیده شده : دی که مردایی که دم از آزادی خانوما میزنن هم از این رفتارای خانومشون دچار ناراحتی میشن!) ,

 

رد و بدل پیامک خانوم با پسر عمه ها یا اقوام پسر دیگه (که شاید یه عمریو با هم بزرگ شدن)

(مردا به این کاری ندارن که شما پیامک روز مادرو مثلا برای خالتون دادین به گوشیه پسر خالتون, همینکه بپرسن به کی اس دادی و شما بگین پسر خالم برای کینه شتری کافیه : دی) ,

 

خانومشون از یه آقای دیگه (اقوام یا غریبه یا ..) بخواد که واسش (یا واسشون!) کاری انجام بده (مردا دوست دارن کل تکیه خانومش خودش باشه حتی اگه زیرش له بشه ! , شما اگه با همسرتون دعوا کردین و خواستین زجر کشش کنین کافیه بگین تو نتونستی اونکارو انجام بدی دادم مثلا آقای فلانی انجام داد !)

 

دختر خانومای امروزی عادت دارن بگن من از فلان خواننده خیلی خوشم میاد (خواننده آقا) یا مثلا فلان فوتبالیست عشق منه !! , همسرتون شاید جلوی شما عکس العملی نشون نده اما اگه بی دلیل تو خونه اتون دعوا شد میتونه یکی از دلایلش باشه : دی

 

آقا و خانوم خوش و خرم میرن بازار بعد خانوم یه مانتو خیلی ناجور میخره (ناجور برای افراد مختلف تعریف متفاوت داره ولی میتونه شامل تنگ , رنگ بندی چشمک زن !! و.. باشه : دی) , اگه آقاتون قبول نکرد اونو بخرین (دلایل من در آوردی واسه اینکه شمام ناراحت نشین و بهتون بر نخوره معمولا ایناست جنسش خوب نیست , خواهرم از همین مدل داره : دی یا ..) کافیه بهش بگین برای مجلس زنونه فلان روز میخوامش ! کلی گره باز میشه و آقاتون شادی کنان اونو براتون میخره : دی , اما وای به روزی که اونو تو خیابون یا جلوی غریبه تو خونتون بپوشید ..

 

بر عکسشم هست ! , یعنی انتظاراتی که خانوم از آقا داره منتها چون من پسرم شاید نتونم این مواردو با ذکر مثال : دی توضیح بدم واستون : )))

 

هر کدوم از این موارد به چیزای زیادی بستگی داره , اما اگه نظر منو بخواین هر مرد ایرانی اینچیزارو انتظار داره , بحث حجاب زنان و.. پیش میاد خیلی از مردای ایرانی میگن مشکلی با بی حجابی همسر و .. ندارن اما اگه عاقلانه بهش نگاه کنین این حرف زمانی میتونه درست باشه که همه خانومای ایرانی بدون حجاب باشن که با این شرایط ممکنه فشاری که روی مرد هست کمتر بشه , اما وقتی رعایت حجاب هنوزم جز ارکان کشوره هیچ مردی حاضر نیست زن و خواهر و.. بدون حجاب تو خیابون حاضر بشه 

 

حتی بعضی خانواده ها (زوجای جوون مخصوصا) که سفر خارجی میرن (دوبی و..) ممکنه خانومشون تو اون کشور بی حجاب ظاهر بشه و چون آقا تو اون چند روز مسافرت نمیتونه به این شرایط عادت کنه ممکنه بازم دچار مشکل بشید!

 

باور کنید دارم باور میکنم که مشاور خانواده شدم : دی

 

توضیح دادن واسه همسرتون شاید سخت باشه , یعنی از این لحاظ که شما با خودتون بگین اگه منو دوست داره توضیح میخواد واسه چی !؟ , دوست داشتن که اینطوری نیست!؟ و..

 

اما باید اینو بدونیم هر کدوم از ما شانس دو بار زندگی کردنو نداریم , اگه همسرتونو موقع بله گفتن انتخاب کردین سعی کنین زندگی رو واسه خودتون کنید! , مال هم باشید! , اگه خواستین روز مادرو به خالتون !! تبریک بگین با آقاتون بگین با گوشی خودش به پسر خالتون پیامک بده ! , اگه زیر چادرتون موقع میهمان غریبه داشتن روسری یا.. ندارید یه سوال کوچیک از همسرتون بپرسین مثلا (اصغر آقا خیلی بده روسری ندارم نه؟؟ بذار برم یه چیزی بپوشم بَده اینطوری!!!! , تنها راهی که همسرتون حتی ممکنه بگه نه بابا چادر داری دیگه همون کافیه! و علاوه بر اون همه اتیش زیر خاکسترو به آب میدین) , مطمئن باشید طلاق گرفتن و زجرش به این راحتیا نیست! از اون بدتر زندگی با کسی که میدونه قبلا همسر فرد دیگه ای بودین!

 

ایشاا.. خدا یه پسر و یه دختر نصیبتون کنه و یه همسر پولدار و خوش تیپ : )

سحریتون خوش : )

سلام : ) , وقتتون بخیر

 

کلی اسم واسه این مطلب خواستم بذارم ولی یکم که آینده نگری کردم همین "صدا" رو ترجیح دادم

این مطلب یه طور خاصه : دی , یعنی شاید اصا ربطی به صدا نداشته باشه , شایدم داشته باشه : )))

 

صداها تو زندگی ما نقش زیادی دارن , بعضیاشون دردناکن! , شاید یکی از دردناکترین صداها موقعی باشه که یکی از عزیزانمونو از دست میدیم , اینجور صداها همیشه بلند نیستن! اما خرابی که ایجاد میکنن از هر صدای بلندی بیشتره : )

 

شاید خودخواهی باشه ولی من ترجیح میدم اول خودم بمیرم بعد کسایی که دوسشون دارم (خونواده و..) , خودخواهی از این نظر که نمیتونم همچین بار سنگینیو تحمل کنم

(من اینو زیاد میگم و بهش اعتقاد دارم اگه قبلا از من شنیدین بذارید به حساب فراموشی : دی)

 

بعضی صداها آرامش میدن , مثلا صدای لالایی مامان (حتی الانم که بزرگ شدین میتونین تست کنین!!) , یا مثلا دعایی که همراهیان بیمار موقع عمل واسه بیمارشون میخونن (هم به بیمار هم به اطرافیان بیمار میتونه آرامش بده از این نظر که اگه عملشم خوب نبود شاید یه شانس دیگه بتونه از خدا بگیره)

 

بعضی صداها باعث تحریک احساسات آدم میشن , مثلا فیلم هندی که میبینین : دی , یا مثلا صدای هق هق یه پیرزن که تو خانه سالمندان به خاطر سر نزدن بچه هاش ازش میشنوین!

 

بعضی صداها آزار دهندن دیگه مثالش خیلی واضحه مثلا صدای بوق ماشین واسه بیماران!

یا مثلا صدای کشیدن ناخن رو کاغذ گردوخاکی شده : دی (این بیشتر چندشه تا آزار دهنده : دی)

 

دیگه زیادی دارم کشش میدم : دی

با اینکه صداها نقش زیادی دارن ولی اگه یه روز مجبور باشم بین صدا و خوندن - نوشتن یکی رو انتخاب کنم من دومیو نتخاب میکنم , چون موقع نوشتن آدم دقیقا همونیو مینویسه که باید بنویسه!

تمرکز بیشتری هم داره , از نظر من اگه زن و شوهرا وسیله ارتباطیشون همیشه نامه باشه اصلا دعوا تو زندگیشون پیش نمیاد : دی

چون بعضی وقتا موقع صحبت کردن یه چیزی میگیم که اصا بهش اعتقاد نداریم ولی باعث آزار مخاطبمون میشه : )

 

من کم کم دارم مشاور خانواده میشم : دی, خلاصه اگه با همسرتون دچار مشکل شدین ویزیت منم 1 میلیون تومان ناقابله : دی

 

بگذریم : دی

نوشتن منو تجربه کردین و قلممو میشناسین ولی صدامو نشنیدین : دی

البته کیفیتش خیلی پایینه اگه میخواین یه چیزایی بشنوین پیشنهاد میکنم حتما از هندزفری یا هدفون استفاده کنین : دی

یه قطعه کوچیکه که ترانشو خودم نوشتم بعدم ضبطش کردم : )

لینک دانلود

 

تا مطلب بعدی خدا یار و نگهدارتان : دی (به سبک اخبار ساعت 14 شبکه یک : دی)