حرفای قشنگ
سلام به همگی
الان ساعت حدود 3 نصف شبه و 5 ساعت دیگه سال تحویل میشه و میریم تو 95 : )
احتمالا باید بگم 94 چطوری گذشت ولی اصلا حسش نیست : ))
به این فکر میکردم جدا از اینکه 94 داره تموم میشه کلا این قرن هم رو به پایان خودشه
5 سال دیگه میشه 1400 : ))
فک کنم حس خوبی باشه توو دوتا قرن مختلف زندگی کردن
با اینکه سال داره عوض میشه ولی حسه خاصی ندارم شاید خنثی کلمه دقیقی باشه
94 سال رویایی واسه من بود ولی مثه این بود که خواب شیرین ببینی ولی وسط خوابی میفهمی خوابی و همین تلخش میکنه ! دوست نداشتم جمله قبلمو ولی فک کنم همین باشه
سالی که گذشت یه جاهاییشو خیلی دوست داشتم در حدی که خیلی شبا قبل خواب بهشون فکر کردم , کاش ادامه دار بود ولی تقدیر چیز دیگه ای میخواد , البته تقدیر من قابل دستکاریه !!
ولی تقدیر همه چی و همه کس دست من نیست : )
این دنیا رو دوست دارم , منظورم وابستگی نیست
دوست دارم چون خیلی غیر قابل پیش بینی ـه
امروز یه چیزو دوست داری فردا ممکنه دیگه دوسش نداشته باشی
و منم به امید این به فردام فک میکنم , و شاید همین یخورده تسکین باشه
همین چند خطو یادگاری 94 از من داشته باشین : )
حرفای قشگی تو این متن شاید نبود , ولی همیشه قشنگی لزوما خنده نیست
بعضی وقتا گریه قشنگ تره : )
آخر سالی دارم فیلسوف میشم آخر شبم هست زدم به قصه گویی : ))
سالی خوب با کلی شکوفه های بهاری زیر درخت آلبالو براتون آرزو میکنم : )
"دستماله" منم اگه زیر درخت آلبالو پیدا کردین بیارید تحویل بدین : )))
تولد درختا مبارک همتون
- ۹۵/۰۱/۰۱
دیگه تو هر سالی هم خوبی هس هم به عبارتی بدی
در هرصورت میگذره انشاءالله سال جدیدو میسازیمش جوری که میخواییم
اره دیگه اروم اروم داریم به 1400 نزدیک میشیم پیر شدیم رفد :)) ولی حس خوبیه به قول شما
عاغا یادگاریت حک شد رو دیوار این وب وَسلام
منم به نوبه خودم تبریک میگم انشاءالله که سال پر برکت و خوبی رو داشته باشی
یکی باید بگرده دستمال خودمونو پیدا کنه :-))